مرمریس هنر
مرمریس نام یکی از رستههای صنایعدستی است. رستهای جدید و جذاب. خاتمکاری، مینا، قلمکار، فیروزهکوب نامهایی آشنا از صنایعدستی هستند که زیاد هم به گوشمان خوردهاند. مرمریس اما عضو جدید و جوان این خانواده است که آمده تا میراثداری ارزشمند از نیاکان خود باشد. مرمریس نام هنر نقاشی بر روی سنگ مرمر است.
مرمریس در سال ۱۳۸۷ به دستان ما خلق شد. با دستگاهی که ثبت اختراع آن متعلق به ماست، سنگ را در ضخامت ۳ میلیمتر برش میدهیم و مرمریس را میسازیم.
مرمریس ساخته شده از سنگ مرمر است و نقاشی شده با هنر دست هنرمندان. نه نقاشی با دست عینا تکرار میشود و نه رگههای خاص درون سنگ مرمر.
مرمریس را میتوان مطابق با سلیقه و بودجه شما طراحی و تولید کرد. کافی است که به ما بگویید چه میخواهید تا آن را برای شما طراحی و تولید کنیم.
در تیم ما، بالغ بر ۱۰۰ هنرمند عالی و ممتاز هستند که مرمریسها را طراحی میکنند و در نتیجه آن مرمریسها در انواع سبکها و طرحهای نقاشی ارائه میشوند.
مرمریس هنر نقاشی بر روی سنگ مرمر است.
مرمریس نام یکی از رستههای جدید صنایعدستی است. همانند میناکاری که هنر نقاشی و تزیین سطوح فلزاتی مانند طلا، مس است و آن را در قالب محصولات گوناگون میبینیم، مرمریس هم هنر نگارگری و خوشنویسی سطح سنگ مرمر است که آن را در کالبد محصولات متعددی از جمله گلدانهای رومیزی، جعبه، جعبه دستمال، تابلو دیواری مرمریس و … میبینیم.
ایده خلق این هنرِ دست نوین، در میان کوچه پس کوچه های میدان نقش جهان اصفهان، “مهد صنایعدستی اصفهان” شکل گرفت. زمانی که انواع تولیدات صنعت دست، به محصولاتی صرفا تزیینی و دکوراتیو تبدیل شده بودند و از ویترین حجره و مغازهها به ویترین منازل سفر میکردند و کاربردی جز این نداشتند.
مهرداد بابایی، اولین پدیدآورنده سبک جدید نقاشی روی سنگ مرمر و خالق مرمریس است؛ ایشان در دی ماه سال ۱۳۵۴ در خانوادهای هنرمند و هنردوست متولد شدهاند. پدر مهرداد بابایی نیز از اساتید رشته مینیاتور (نگارگری ایرانی) بوده و برادران بزرگتر در رشته آبرنگ و مینیاتور فعالیت داشتند به همین علت او از کودکی با هنر آشنا شد و از سال سوم ابتدایی مینیاتور را نزد پدر، مشق کرد!
مهرداد هنردوست و هنرمند در دوران دبیرستان فکری در سر میپروراند، دغدغهی او ارائه هنر اما اینبار در کالبدی جدید بود؛ چیزی که بتواند علاوه بر زینتبخشی و انتقال حس مثبت هنر که جزیی از ماهیت آن است، ظاهری متفاوتتر داشته باشد، ظاهر و کالبدی که بتواند در بطن زندگی انسانها بیاید و در روزمره آنها به کار گرفته شود.
در اولین قدم برای پاسخ به این احساس، به نقاشی بر روی محصولات و جعبههای خاتم و استخوان شتر، روی آورد اما برایش کافی و اقناعکننده نبود. چرخ روزگار بهگونهای چرخید و افرادی را در مسیر زندگیش قرار داد که در نهایت او موفق به تولید محصول هنری جدیدی با نام مرمریس شد.
این محصولات فقط برای قفسهها، و ویترینها طراحی نشده بود و اینبار در سبد خرید فرهنگی-هنری خانواداهها قرار میگرفت. از جمله این محصولات میتوان به جعبه جواهرات، جعبه دستمال، گلدان های آویز و رومیزی در ابعاد مختلف، قلمدان، انواع ساعت رومیزی و دیواری، انواع تابلو و قاب و … اشاره کرد.
اینکه چه شد هنر نقاشی بر سنگ مرمر را پدید آوردم داستان پیچیدهای دارد که شاید بتوان در دو چیز خلاصه کرد: هنر دوستی من و ادای دین به اسم ایران.
بدون اغراق و شعار وقتی به ایران فکر میکردم ناخودآگاه اسمهایی در پی آن به ذهنم میآمد، که احساس غرور میکردم، انگار خون در رگهایم میجوشید، چشمانم برق میزد، لبخندی غرورآمیز بر لبانم مینشست و چانهام از ذوق میلرزید. قطعا که شخص وطن پرستی بوده و هستم ولی همه این احساسات به وطنپرستی ختم نمیشد.
من ذاتا انسان هنردوستی هستیم و در هر لحظه و مکانی که باشم و هنری ببینیم ولو یک هنر جزیی، ذوق و شعف درونم غلیان میکند. وقتی با یک هنر کوچک این چنین میشوم طبیعی است که با فکر به ایران شگفت زده شوم. ایران برای من تداعی کننده شاهکارهای معماریبود به نام میدان نقشجهان، سازه آبی شوشتر، تخت جمشید و مقبره کوروش، باغهای ایرانی، بیستون، گنبد سلطانیه، ارگ بم و …؛ ایران یعنی هنرهایی خیره کننده به نام فرشبافی، خاتمکاری، میناکاری، سفالگری و …
ایران برای من یعنی سرزمین مادری که مهد شاهکارهای ارزشمندست؛ شاهکارهایی که از نیاکانمان به ما رسیده و من همواره بخاطر داشتنشان به ایرانی بودنم میبالیدم! ولی دقیقا در همین نقطه احساس مبهم و تاسفباری هم داشتم. تاسف از اینکه چرا همه چیز مربوط به نیاکان است و دیرباز و گذشته؛ چرا ردپایی از امروز در اسم ایران نیست.
گاهی که در میدان نقش جهان، در میان راستههای بازار قدم میزدم، از دیدن این همه ذوق هنری، خوش سلیقگی و درایت نسلهای قبل به وجد میآمدم؛ شگفتزده میشدم که چگونه و از که آموخته بودند هر آنچه را در مصرف روزانهشان است به هنرهای مختلف مزین کنند و به روزهای زنده بودنشان زندگی ببخشند؟
سفرهشان، پارچه قلمکاری بوده رنگارنگ، سرشار از زندگی و معنا، ظرفهای پخت و پزشان، مسی بود که با چکش کاری زیباترش کرده بودند، دوغ و آبشان در تنگهای سبز و آبی رنگی بود که کسی با هنر شیشهگریش، با آب و تاب فراوان آنها را ساخته بود. جذابیت خوشسلیقگی ایرانیان قدیم این بود که این زیبایی و هنر صرفاً برای سفره غذا نبوده، بلکه سراسر زندگیشان همین عطر و بو را داشته است. به عکس خانههای قدیمی نگاه میکردم و به این فکر میکردم که زندگی کردن در این خانهها تا چه اندازه میتوانسته رویایی و هیجانانگیز باشد؛ گوشه گوشه خانهها پر است از نور و انرژی، سرشار از هنر و زیبایی!
آن وقتها فکر میکردم که من صرفاً به سبب خانواده و فرهنگی که در آن بزرگ شدم و به واسطه طبع لطیفم که از ارتباط نزدیک با هنر در ابعاد مختلف نشات گرفته، چنین احساس دلنشین و خوشایندی نسبت به هرآنچه متعلق به دیروز است و لبریز از ذوق و هنر، دارم. ولی الان میدانم که افراد زیادی هستند که شبیه من فکر میکنند، شبیه من درباره گذشتهمان احساس میکنند و شبیه من ذوق زده این همه هنردوستی و خوش ذوقی نیاکانمان میشوند.
اینگونه که من میدانم، ظاهراً این روزها مردم من ترجیح میدهند که ایام فراغتشان را در اینگونه اقامتگاهها و خانههای سنتی سرشار از آرامش بگذرانند و اگر شوربختانه اتاقی از این خانهها نصیبشان نشد، اتاقهای لوکس و مدرن هتلها را برمیگزینند.
انگار که همه ما درونمان احساس نیازی عمیق و عطشی کمتر دیده شده برای این زیباییها داریم. شاید این عطش از آنجایی پیش آمد که مانند پدرانمان از بشقاب مینا برای سرور برنجمان استفاده نکردیم، از دیگ و دیگچه مسی برای پخت غذا، از تنگ و جام آبی رنگ که با ذوق و هنر شیشهگری ساخته شده بود برای سرو نوشیدنیهامان؛ از پارچه قلمکار به عنوان سفره غذا، از گلدانهای گلی و سفالی برای گلهایمان. شاید دلیل این نیاز این بود که دیگر حتی شیشههایمان نیز ارسی نیست؛ آن ارسیهای رنگارنگ تبدیل شدند به شیشههای دوجداره شفاف قدی بی رنگ و روح!
مسئله اینجا بود که ما دیگر مانند نسلهای قبل خودمان هنر و صنعت دست را جزیی از روزمره ندانستیم و همه آن زیباییها را به یکباره با تولیدات انبوه و بی روح و جان کارخانهها جایگزین کردیم. اوج ارادتمان به صنایع دستی این شد که چند تکهای از آن را در گوشه ویترین خانه قرار دهیم. که حتی بعدترها این صنایع دستی با تولیدات مدرن دیگر کشورها نیز جایگزین شدند.
منِ مهرداد بابایی، به عنوان یک فرد از نسل جدید کمبود روح و جریان زندگی را در روزمرهمان احساس میکردم و دلم میخواست شیوه زندگیکردنم و محل زیستنم قدری شبیه پدرانمان شود و هنری را که سالها از زندگیمان رانده بودیم، بازگردانم؛ و در این نقطه بود که تصمیم گرفتم فقط به میراث گرانبهای به ارث رسیده به ما اکتفا نکنم و خود نیز، میراث و هنری شگفت را برای آیندگان به یادگار بگذارم. همانگونه که هنر سفالگری، میناکاری، خاتمکاری، مسگری و … ما به ارث رسیده و از دیدن آنها لذت میبریم، شایسته است که ما هم میراثی ارزنده برای آیندگان داشته باشم. میراثی که هم عصارهای از هنر ریشهدار منِ ایرانی را به نمایش بگذارد و هم چاشنی از دستاوردهای این عصر که تکنولوژی و دنیای ماشین است، را در خود داشته باشد.
و اینگونه مرمریس متولد شد؛ زمانی که سنگ به تسخیر هنر درآمد و رقص قلم بر جداره سنگ مرمر، به سنگ سخت لطافت بخشید.
مرمریس یک پا در تکنولوژی امروز دارد و یک ریشه استوار در هنر دیروز. جسم مرمریس سنگ مرمریست که با دانش و تکنولوژی مدرن، برش داده میشود و روح مرمریس هنر نگارگری و خوشنویسیست که ریشه در روزگاران دیرین دارد.
پس از استخراج سنگ از معادن و ارسال آن به کارخانه های برش سنگ، کوپهای سنگ توسط دستگاه قلهبر، برش داده میشود. این سنگ ها عموما به رنگ سفید خریداری میشود ولی بعضا رنگهای دیگر مثل سبز، پرتقالی، عسلی و صورتی نیز مورد استفاده قرار میگیرد. اسلبهای سنگ مرمر خریداری شده به ضخامت ۴ تا ۱۰ سانتیمتر بارگیری شده و به کارگاه مرمریس منتقل میشوند و فرآیند تولید محصولات سنگ مرمر کلید میخورد.
سنگ مرمر پس از آماده سازی در کارگاه، به ضخامتهای کمتر تا حد یک میلیمتر، برش داده میشود. برای تولید یکی از این محصولات سنگ مرمر مانند جعبه در مجموعه مرمریس، سنگ برش خورده، بیست و هفت مرحله عملیات اجرایی را پشت سر میگذارد که یکی از مهترین این مراحل، لولا گذاری است.
پس از تکمیل فرآیند تولید محصولات سنگ مرمر در کارگاه برش، محصولات برای نقاشی آماده شده و اینبار به دفتر اصلی مرمریس منتقل میشوند. زمان آن رسیده که دستان توانمند هنرمندان تیم، روحی تازه بر بدن بی جان این محصولات خام و اولیه بدمند. به دلیل محدود بودن ظرفیت کارگاه و تعداد زیاد هنرمندان، امکان اجرای نقاشی در این محل وجود ندارد و محصولات خام به کارگاه یا منزل هریک از هنرمندان ارسال میشود و نقشآفرینی بر محصولات آغاز میشود.
با اتمام فرآیند نقاشی، محصولات نقاشی شده به کارگاه اصلی بازگردانده میشوند و بار دیگر کلیه کارها و نقاشیها مورد بازبینی و بررسی قرار میگیرند. درصورت وجود ایراد، اصلاحاتی انجام شده و محصولات به کارگاه پلیاستر ارسال میشوند.
یکی از دشوارترین مراحل تولید ظروف دکوری و پذیرایی سنگ مرمر، پلی استر است که به مهارت و تجربه زیادی نیاز دارد. هدف از انجام پلیاستر، مقاوم کردن این محصولات هنری و زیبا در برابر رطوبت و ماندگار کردن نقاشیها بر روی سنگ است. هر محصول بنابر بافت سنگ بین ۳ تا ۵ مرتبه تحت پاشش پلی استر قرار میگیرد. در حین پاشش پلیاستر باید مراقب بود تا قطر پلیاستر در قسمتهای مختلف سنگ متفاوت نشود و شره نکند. بعد از هر مرحله پاشش پلیاستر، محصول با دست سمباده میخورد. هدف از این سمبادهزنی این است که بر روی سطح قبلی خشهای ریزی، ایجاد شود و پلیاستر بعدی بهتر جذب شود.
هرچه میزان سمبادهزنی بیشتر باشد، در انتها محصول شفافتری خواهیم داشت. در سطح سنگ مرمر سوراخ و فضاهای متخلخلی وجود دارد که سعی میشود این سوراخها با بتونه و چسب پر شود ولی اگر تعدادی ازین منافذ باز باقی بمانند، حین پلی استر هوای محبوس شده در داخل این منافذ خارج شده و پلی استر دپار حبابزدگی میشود.
ثمره این پشتکار کسب افتخاراتی نظیر برگزیدگی پنج دوره نمایشگاه بینالمللی صنایعدستی تهران، برگزیدگی بخش خلاقیت و نوآوری جشنواره صنایعدستی مشهدالرضا (علیه السلام)، برگزیده اولین جشنواره دانشگاههای علمی کاربردی کشور، کسب نشان ملی آثار هنری از سازمان صنایعدستی کشور و غرفه برتر نمایشگاههای ایتالیا و بیروت بوده است.
خط مشی این مجموعه بدین صورت است که سالانه چند محصول جدید به چرخه تولید بیفزاید. این استراتژی با شعار تیم یعنی حفظ پویایی و گسترش تنوع محصولات، همراستا است.
اگر از ذات پاک طبیعت و هدیه گرانبهای آن یعنی سنگ مرمر بگذریم انتخاب این محصول برای:
هنر زبان مشترک بین ملل مختلف است که روح زندگی و انسانیت را نشر میدهد و همواره در القای صلح و تقابل جنگافروزی نقش بهسزایی داشته است. ما در تلاش بوده و هستیم تا از این پتانسیل ذاتی هنری، به شایستگی بهرهمند شویم.
جدیدترین
محصولات
NEW PRODUCTS
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید.
مرمریس نام یکی از رستههای صنایعدستی است. رستهای جدید و جذاب. خاتمکاری، مینا، قلمکار، فیروزهکوب نامهایی آشنا از صنایعدستی هستند که زیاد به گوشمان خورده است. مرمریس اما عضو جدید و جوان این خانواده است که آمده تا میراثداری ارزشمند از نیاکان خود باشد. مرمریس نام هنر نقاشی بر روی سنگ مرمر است.